گیاهان دارویی و اختصاص آنها به دارو(از زبان امام صادق(ع) خطاب به مفضّل) چاپ
برچسب ها: داروگیاهانخدامواد طبیعی داروییدارو های گیاهیخواص گیاهانیبوستافتیمونگیاه خواریدم کرده افتیمونخلطداروهای طب سنتیگیاهان معطرباد معدهکره گیاهیگیاه درمانیگیاه پزشکیداروی گیاهیغذای داروییقدرت خداوندعظمت خداوند

{ای مفضّل!} درباره گیاهان دارویی فکر کن و این که هر کدام از آنها خواص خاصی دارند و برای دردها   می باشند. یکی از آن گیاهان دارویی مانند: شاه تره که در مفاصل بدن فرو می رود و مواد اضافی و سنگین را خارج می سازد و یکی دیگر خلط های بدن را از بدن می کشد، مانند افتیمون و دیگری بادها و ورم های بدن را از بین می برد مانند: سکبینج و مانند آنها که هر کدام خصوصیاتی دارند.

چه کسی این خصوصیات را در گیاهان قرار داده است؟ مگر کسی که برای منفعت بشریت آفریده است و چه کسی مردم را نسبت به آنها آگاه کرد؟ مگر کسی که آنها را ایجاد نموده است و چگونه می توان آنها را اتفاقی دانست؟ آن طوری که عده ای {نادان} می گویند. انسان با ذهن خود و دیدن تجربه هایش نسبت به بعضی از خصوصیات درمانی آگاهی دارند به طوری که بعضی از درندگان، زخم خود را با آن گیاهان معالجه می کنند و پرنده ای با حقنه کردن، بیماری یبوست خود را درمان می کند و موارد دیگری که وجود دارد. شاید تو در مورد این گیاهانی که در صحرا و بیابان می روید و هیچ کس به آنها رسیدگی نمی کند، شک داشته باشی و گمان کنی که آنها زیادی بوده و نیازی به آنها وجود ندارد، در حالی که این گونه نیست، بلکه آنها غذای حیوانات درنده هستند. دانه هایشان برای پرندگان، چوب های خشک آن برای هیزم است که مورد استفاده انسان می باشد. بعضی از آنها برای درمان {دردهای} بدن به کار می رود و کاربرد دیگر آن برای دباغی پوست ها و بعضی دیگر برای رنگ آمیزی کالاها و مصالح دیگر به کار می رود. مگر نمی دانی که ریزترین و کوچک ترین گیاهی که وجود دارد نیز انواع منفعت هایی را دارد، به طوری که از آنها کاغذ به دست می آید که مورد استفاده گروهی از مردم است و از آنها غلاف هایی می سازند که جایی برای قرار گرفتن ظروف می باشد و آن را در میان ظرف ها می گذارند تا عیب پیدا نکند و نشکنند و دیگر منفعت هایی هم دارد. پس {ای مفضّل} به این مسئله فکر کن که {خداوند} در گیاهان کوچک و بزرگ، با ارزش و بی ارزش، ریز و درشت منفعت برای رفع نیاز قرار داده است. {حتی} در مدفوع {انسان یا حیوان} که پلیدی و نجاست با هم در آن جمع شده است، اما در کشاورزی سبزی کاری و سر سبزی ها از آن ها استفاده می شود به طوری که چیز دیگری نمی تواند جای آن را بگیرد تا جایی که هیچ چیزی برای سر سبز کردن صلاحیت ندارد مگر چیزی که از مردم خارج می شود و نسبت به آن نفرت دارند.

 

{ای مفضّل!} بدان که جایگاه هر چیزی براساس ارزش و قیمت او نیست، بلکه آن دو در بازارهای جداگانه قیمت های متفاوت دارند. مثل اینکه گاهی چیز بی ارزشی در بازار کاسب ها، در بازار دانش ارزشمند است. پس چیزی را به خاطر کمی قیمت آن، کوچک به حساب میاور. اگر کیمیاگران نسبت به خواص مدفوع آگاهی داشتند، آن را با قیمت های بسیار بالا می خریدند.

{کلام که به اینجا رسید} مفصل گفت: برخاستند و فرمودند: فردا صبح اگر خدا بخواهد به نزد من بیا. پس از آن جا خارج شدم در حالی که خوشحالی ام نسبت به آن چه یاد گرفته بودم بیشتر شده بود و به آن چه ارزانی من شده بود شادمان بودم و به توفیقات خود، خداوند را سپاس می گفتم. پس شب را با خوشحالی سپری کردم.

نام کتاب: توحید مفضل (دانستنیهای شگفت انگیز خلقت) – صفحه 135 – مترجم: علی اکبر میرزایی