ورود به بانک پرسش و پاسخ
بنر
بنر
بنر
بازگشت به آغوش طبّ طبيعي چاپ فرستادن به ایمیل

یك سؤال ممكن است در ذهن انسان مطرح شود و آن اینكه در زمان امام مهدی(ع) ـ كه ان‌شاءالله در آینده نزدیك شاهد ظهور موفور السرور آن حضرت باشیم ـ طب رایج چیست؟ البته پیشاپیش و قبل از مطالبی كه خواهیم گفت با اطمینان خاطر اعلام می‌كنیم در آن دوران، كه نقطه تكامل دانش بشر است و تمام روش‌های حفظ سلامت و پیشگیری از بیماری‌ها را مردم فرا می‌گیرند، اگر نیاز به درمان باشد از كامل‌ترین، پیشرفته‌ترین، صحیح‌ترین و منطقی‌ترین روش استفاده خواهد شد.

در سراسر جهان، در چند دهه اخیر، نشانه‌هایی از بازگشت به آغوش طبّ طبیعی، کاربرد داروهای گیاهی، جایگزین کردن برخی روش‌های درمانی مدرن (یا تروژنی) دیده می‌شود، این جریانات حتّی سازمان جهانی بهداشت (W.H.O) را بر آن داشت که آرام آرام از سال 1978 م. ابتدا با مطرح کردن بعضی توصیه‌های کلّی و سپس با انتشار برنامه راهبردی سازمان جهانی بهداشت برای سال‌های 2002 تا 2005 میلادی رسماً پیشنهاد برنامه‌ریزی جهانی و کشوری را در زمینه احیا و کاربرد طبّ سنّتی مطرح نماید.1
علاوه بر اینها در سال‌های اخیر تأسیس رشته طب طبیعی2 نیز در برخی کشورهای غربی رشد و تکامل یافته و کتاب‌های ارزشمندی نیز با برسی‌های دقیق علمی و شناخت ترکیبات و آثار کاربرد مواد طبیعی منتشر شده است. در حقیقت، این گونه حرکات  اندیشه بشر را از این توهم كه فقط باید به طبّ کلاسیک تکیه کرد و هر چه خارج از آن محدوده را غیرعملی، عقب افتادگی و عوام زدگی شمرد، آزاد كرده است.
بی‌تردید، دانش پزشکی روز که ریشه در تلاش چند صد ساله دانشمندان علوم مختلف دارد، مبتنی بر واقعیت‌های علمی و تجربی است و با سرعت نیز در حال پیشرفت و گشودن درهای جدید و کشف مطالب ناشناخته است، جایگاه استثنایی و ممتازی دارد، ولی این به آن معنا نیست که بتواند پاسخگوی همه نیازهای بشری باشد. به علاوه با نگاهی که طبّ جدید به موجودیت و هویّت انسان دارد و بخش بسیار مهمی از واقعیت وجود انسان را نادیده می‌گیرد، به همه حقایق امکان دست‌یابی داشته باشد.
آزمون و خطاهای مکرر آن نیز بسیاری را خسته کرده است. نگاهی به چاپ‌های مختلف کتب مرجع طبی مثلاً طیّ یک دوره سی ساله و افراط و تفریط‌های آنها و حذف و اضافه‌ها نشان می‌دهد که اوّلاً این روند همچنان ادامه دارد و ثانیاً هر چه که در این کتاب‌ها می‌آید حرف آخر نیست و چه بسیار که شاهد بازنگری‌ها، تغییرات و استغفارهای علمی خواهیم بود. البته این به آن معنا نیست که منکر ارزش و جایگاه والای علوم پزشکی جدید باشیم و در مقابل گمان کنیم که در طبّ سنّتی نیز هر چه وجود دارد کمال حقیقت، صحّت و خدشه‌ناپذیری است و همانند وحی مُنزَل باید تقدیس و پذیرفته شود بلکه اعتقاد داریم که از تعصب بی‌منطق، یکسونگری و غفلت از مجموعه اندیشه‌ها و تجارب قرون و اعصار باید پرهیز کرد و آماده بود در هر جا که طبّ سنّتی تجربه آسان، مؤثر، موفق، کم هزینه، پرفایده و و كم ضرری دارد ولو اینكه در كتاب‌های مرجع پزشكی جدید چیزی راجع به آن وجود نداشته باشد، امكان استفاده از آن را پذیرفت. البته تحقیق و تجربه در این گونه موارد نه تنها واپس‌گرایی و عقب‌ماندگی نیست بلكه دانش روز را نیز از این اطلاعات سودمند بهره‌مند می‌سازد.
همان طور كه اشاره كردیم خوشبختانه دنیا به سوی طبّ سنّتی توجه خاصی كرده است و دیگر مثل پنجاه سال قبل نمی‌توان با حربه ضدّ علمی بودن به جنگ تجارب ارزشمند چند هزار ساله رفت و با اخم كردن و روی برگرداندن و طرح چند كلمه عاریتی فرنگی، همه میراث علمی و تجربی را به باد استهزا گرفت.آن دوران به پایان رسیده است و هم اكنون بسیاری از دانشگاه‌های طراز اوّل دنیا به دنبال جست‌وجو در میراث طبّ سنّتی ملت‌ها هستند.
پیشنه پزشكی در ایران
بر اساس برخی اطلاعات قابل استناد، سابقه پزشكی ایران به حدود 8000 سال قبل برمی‌گردد، ولی از حدود 2500 سال پیش و به خصوص از آغاز دوران تمدن اسلامی با درخشش تعدادی از حكمای بی‌همتا، طبّ ایرانی ـ اسلامی از محتوا و تكامل خاصی بهره‌مند شده است. بنابراین به دور از تعصب میهنی، می‌توان با استدلال و ذكر شواهد و با سربلندی بیان كرد كه طبّ سنّتی ما گنجینه‌ای استثنایی و در حدّ خود بی‌نظیر است كه با داشتن مبانی فلسفی محكم و با جهان‌بینی الهی و ژرف‌نگری اگرچه بیش از 150 سال مورد بی‌مهری قرار گرفته است به خوبی می‌تواند در زمان حاضر قد علم كند و برای رفع كاستی‌ها و مشكلات حل نشده طبّ كلاسیك، راهكار ارائه كند.
البته این به آن معنا نیست كه هر كس ادّعای طبّ سنّتی دارد، درست و علمی عمل می‌كند. چه بسیار كسانی كه با كم سوادی یا بی‌سوادی خود آبروی هزار ساله طبّ سنّتی را به باد می‌دهند و نادانسته در كارهایی دخالت می‌كنند كه صلاحیت آن را ندارند و گاهی حرف‌هایی به بیماران می‌زنند كه نتیجه آن محروم شدن بیمار از درمان صحیح یا از دست دادن فرصت‌های لازم برای درمان به موقع و بزرگ شدن مشكلات كوچك می‌شود.
به هر حال، اگرچه از حدود 150 سال قبل با ورود و رسمیت یافتن طبّ كلاسیك و رفتار نامهربان حكومت‌های غرب‌گرا عملاً طبّ سنّتی ما از عرصه آموزش به انزوا و كنج فراموشی رفت، ولی به یاری پروردگار در چند سال اخیر بعد از سال‌ها تلاش، شاهد ورود رسمی طبّ سنّتی به دانشگاه و میدان علم و تجربه و پژوهش هستیم؛ به این ترتیب كه با هم‌دلی و همكاری چهار دانشگاه بزرگ علوم پزشكی تهران، ایران، شهید بهشتی و شاهد پس از برگزاری آزمون كتبی و شفاهی طی سه دوره تعدادی پزشك برگزیده به عنوان دانشجوی دوره دكترای تخصصی در رشته طبّ سنّتی پذیرفته شدند و هم اكنون گروه اوّل در مرحله تهیه پایان‌نامه‌های تحقیقی خود می‌باشند. این گونه انتخاب این فرصت را داد تا پزشكانی كه به لحاظ علمی و قانونی مجاز به طبابت می‌باشند و از دانش روز نیز بهره‌مندند، پس از حدود چهار سال تحقیق و تحصیل با اندوخته‌ای از طبّ سنّتی وارد عرصه خدمات پزشكی، آموزشی و پژوهشی شوند و با رعایت مصلحت بیماران، هر جا كه طبّ سنّتی كارآیی بیشتری دارد از آن برای درمان بیماران استفاده كنند و هر جا دانش روز و طبّ كلاسیك حرف بیشتری دارد به آن رجوع نمایند.
در كشورهای هند، پاكستان و بنگلادش كه طبّ سنّتی ما (البته به دلایل تاریخی و سیاسی با عنوان طبّ یونانی) مورد استفاده قرار می‌گیرد، دانشجویان خود را از میان فارغ التحصیلان مقطع دبیرستان برای دوره‌های چهار ساله یا پنج ساله انتخاب می‌كنند، ولی امتیاز رویكرد ایرانی به طبّ سنّتی ارتقای علمی و تجربی و نیز بهره‌گیری از آخرین دستاوردهای دانش پزشكی هم‌زمان با استفاده از گنجینه عظیم طبّ سنّتی ما است و بنابراین ان‌شاء الله با ورود فارغ التحصیلان این دوره به عرصه خدمت، شاهد شكل‌گیری نوعی خدمات پزشكی قانون‌مند و آگاهانه با استفاده منطقی و بهینه از مجموعه طبّ روز و طبّ سنّتی خواهیم بود.
بایدها و نبایدهای طبّ سنّتی
اینكه تصور كنیم كه داروهای گیاهی و سنّتی هیچ عارضه‌ای ندارند، به همان اندازه اشتباه است كه گمان كنیم اجرای دستورات طبّ نوین نیز زیان‌بخش است. بلكه باید منصفانه حقّ هر دو قسمت را آن طور كه هست، بشناسیم.
یكی از مصیبت‌های بزرگی كه طبّ سنّتی را تهدید می‌كند، عملكرد غیرعلمی كسانی است كه از طبّ سنّتی اطلاع كافی ندارند، كتاب‌های حكما را نخوانده‌اند یا به طور سطحی با مطالعه خواص بعضی از گیاهان و مواد معدنی و حیوانی بدون آنكه به علم نشانه‌شناسی بیماری‌ها و اسباب و علائم و شیوه‌های درمانی احاطه داشته باشند، دست به كار طبابت می‌زنند و معمولاً با تجویز برخی گیاهان كه شاید عمر مفید آنها به پایان رسیده دستوراتی به بیماران می‌دهند. گاهی انسان با مشاهده آلودگی‌های این گیاهان و اطمینان از اینكه شرایط لازم را هنگام چیدن، خشك كردن، انبار كردن و حمل و نقل مراعات نكرده‌اند، بسیار افسرده و ناراحت می‌شود. اگر از آنها سؤال شود كه چطور به خودتان اجازه می‌دهید در مورد بیماران و درمان آنها بدون تحصیل در این رشته یا مطالعه منابع علمی معتبر تصمیم‌ بگیرید بعضی جواب‌های سطحی مثل اینكه این تجارب را ما از پیشینیان خود فرا گرفته‌ایم و ادّعاهایی كه ما چه بیماران لاعلاجی را درمان كرده‌ایم روبه‌رو می‌شویم كه البته این حرف‌ها اصلاً ارزش ندارد.
علاوه بر جنبه‌های قانونی، در فقه اسلامی مبادرت ورزیدن به درمان بدون آگاهی كافی از دانش طب مشمول «قاعده ضمان» است. قطعاً اگر در دنیا كسی به سراغ چنین طبیبانی نرود و از آنها بازخواست نكند، در شب اوّل قبر مورد مؤاخذه و مجازات خدا قرار خواهند گرفت. البته این قاعده ضمان فقط متوجه كسانی نیست كه با طبّ سنّتی می‌خواهند درمان كنند بلكه همه كسانی را كه در زمینه پزشكی كاری انجام می‌دهند، خواه ‌دارای عناوین خاص باشند یا نباشند، در برمی‌گیرد و مكلّفند كه دانش خود را همواره در سطح قابل قبول عرف علمی زمان نگاه دارند.
خلاصه آنكه، طبّ سنّتی هم بایدها و نبایدهای بسیاری دارد و كسی كه می‌خواهد از آن برای درمان بیماران استفاده كند، باید آگاهی و مهارت كافی داشته باشد و مبادا رویكرد مردم به طبّ سنّتی سبب رواج كارهایی شود كه طبّ سنّتی و دانش پزشكی آنها را مخالف مصلحت بیمار می‌داند.
جامعه آرمانی مهدوی و دانش پزشكی
یك سؤال ممكن است در ذهن انسان مطرح شود و آن اینكه در زمان امام مهدی(ع) ـ كه ان‌شاءالله در آینده نزدیك شاهد ظهور موفور السرور آن حضرت باشیم ـ طب رایج چیست؟ البته پیشاپیش و قبل از مطالبی كه خواهیم گفت با اطمینان خاطر اعلام می‌كنیم در آن دوران، كه نقطه تكامل دانش بشر است و تمام روش‌های حفظ سلامت و پیشگیری از بیماری‌ها را مردم فرا می‌گیرند، اگر نیاز به درمان باشد از كامل‌ترین، پیشرفته‌ترین، صحیح‌ترین و منطقی‌ترین روش استفاده خواهد شد. ممكن است بخشی از این روش‌ها دستاورد طبّ كلاسیك امروز و فردا باشد و برخی نیز محصول تجارب دوران‌های گذشته و از جمله طبّ سنّتی ما.
منشأ دانش پزشكی چیست؟
جواب این سؤال زیربنای بحث‌های بعدی ما است.از آموزه‌های دینی آموخته‌ایم كه خداوند برای هدایت انسان از آغاز خلقت دو حجّت بیرونی (وحی) و حجت درونی (عقل) را فرا راه بشر قرار داد. در پیدایش و تكامل دانش پزشكی نیز همین دو حجت بدون تردید نقش مهمی داشته‌اند3 و تدریجاً تلاش جست‌وجوگرانه بشر به مدد عقل و تجربه، دانش پزشكی را به جایگاه امروزی آن رسانده است.
در هر زمان این تلاش‌ها با توجه به چگونگی تبیین جهان خلقت، با نظریه‌ها، نوآوری‌ها و نیز طرز تلقّی‌های خاصی همراه شده است. بنابراین، گاهی انسان با ژرف‌نگری به این باور می‌رسد كه چه بسیار نظریه‌های به ظاهر مردود یا باور نكردنی را می‌توان بازنگری كرد و از بسیاری اصطلاحات به كار برده شده، بیش از ظاهر كلمات و اصطلاحات به مفهوم نمادین و سمبلیك آنها توجه نمود. در مقوله طبّ اسلامی و طبّ سنّتی نیز از این گونه موارد به وفور می‌توان یافت. لذا گاهی كسانی كه نمی‌توانند به عمق و جنبه‌های نمایدن این كلمات بیندیشند فوراً با دانش اندك خود فریاد برمی‌آورند كه این حرف‌ها باطل است، علم آنها را نمی‌پذیرد و از این گونه سخنان كه معمولاً ناشی از ناآگاهی و سطحی‌نگری آنها است.
طبّ اسلامی چیست؟ طبّ سنّتی كدام است؟
معمولاً در منابع خارجی كلمه طبّ اسلامی4 را مترادف طبّ دوران تمدن اسلامی می‌دانند ولی میان طبّ اسلامی و طبّ دوران تمدن اسلامی كه چهره شاخص امروزی آن همین طبّ سنّتی است، تفاوت جدّی وجود دارد.
به طور ساده و اجمالی، طبّ اسلامی، نظام طبّی است كه آموزه‌های اسلامی ما را به آن رهنمون می‌شود. در این نگاه، آیات و روایات مرتبط با پزشكی، چارچوب و استخوان‌بندی این نظام را می‌سازد. علاوه بر این، از مجموعه دستاوردهای گذشته بشر (از جمله طبّ سنّتی ما و یافته‌های حكمای دیگر) و نیز از آخرین دستاوردهای امروز و فردای دانش پیشرو استفاه می‌شود. البته این بهره‌گیری با به گزینی و هماهنگ‌سازی با ساختار اندیشه تدوین نظام طبّ اسلامی همراه است و هر چه نتواند در این ساختار اندیشه كه بر اساس امر و نهی الهی شكل گرفته پذیرفته شود، حدف می‌شود. موادّ حرام (مگر در حال اضطرار بدون جایگزین) جایی در طبّ اسلامی ندارند. رفتار صاحبان حِرَف پزشكی با بیماران، باید رفتاری مورد قبول اخلاق و فقه اسلامی باشد، حقوق بیمار چه در خلوت و چه در جلوت باید به بهترین وجه مراعات شود.
اسلام به پیروان خود می‌آموزد كه در همه جا از جمله در عرصه پزشكی با رعایت همان چارچوب اندیشه اسلامی، از علوم و تجارب دیگران استفاه كنند، چنانكه در این حدیث شریف نبوی(ص) می‌خوانیم: «أعلم الناس من جمع علم الناس الی علمه؛3 عالم‌ترین مردم كسی است كه علم [دیگر] مردم را به علم خود بیفزاید.» كه كلمه «إلی» تأكید می‌كند كه صرفاً جمع‌آوری دانش دیگران كافی نیست بلكه باید از میان آنها با رعایت ساختار اندیشه اسلامی انتخاب مناسب صورت گیرد.
بعضی‌ها كه فقط با جمع‌آوری تعدادی از روایات مرتبط با پزشكی، طبّ اسلامی را یك مجموعه سربسته محدود و منحصر به آنها معرفی می‌كنند، در حقیقت برخلاف آموزه‌های روایات معصومان(ع) با ارائه تعدادی رهنمود طبّی به جای ارائه یك سیستم و سامانه، در حقّ طبّ اسلامی دانسته یا ندانسته، جفا می‌كنند.
امّا منشأ طبّ سنّتی ما چیست؟ طبّ سنّتی ما افزون بر تأثیرپذیری از آموزه‌های طبّی اسلامی، گنجینه‌ای گرد آمده از میراث پزشكی قدیم ایران (طبّ اقوام آریایی، طبّ دوران‌های مختلف هخامنشی، اشكانی، ساسانی و به خصوص مكتب پزشكی جندی شاپور)، طبّ یونانی، مكاتب طبّی سریانی و اقوام دیگر (هندی، عربی، اندكی چینی و ملل همسایه و مرتبط با ایران) است كه در دوره تمدن اسلامی با ظهور شخصیت‌های بزرگی همچون علی بن ربن طبری، رازی، علی بن عباس اهوازی، ابن سینا، جرجانی، ابوالحسین طبری، ابن نفیس، ابن بیطار، زهراوی و صدها دانشمند معروف و غیر معروف دیگر رشد و تكامل و شكوفایی بی‌نظیری یافته است و با پشتوانه‌ای چنین، در دنیای امروز یارای سر بر افراشتن و داعیه پاسخگویی به بخش مهمّی از نیازهای پزشكی امروز بشر را دارد و می‌تواند تجربه و نگرش جامع و كل‌نگر خود را برای اصلاح اندیشه جزءنگر دانش پزشكی روز در اختیار اندیشمندان منصف قرار دهد.6
چند امتیاز ویژه طبّ سنّتی ما
در دنیای لائیك، متفكران برای انسان هویت جسمی روانی ـ اجتماعی قائلند و به اصطلاح می‌گویند انسان موجودی «بیوسایكوسوشال»7 است، غافل از اینكه بُعد روحی و معنوی انسان بسیار مهم‌تر است و آنها قادر به درك این حقیقت نبوده‌اند. همین بعد روحی و معنوی روی ابعاد سه گانه هویت انسان از دیدگاه آنها، به شدّت تأثیر می‌گذارد.
در طبّ سنّتی ما انسان با همه موجودیت خود یك جا و با هم مورد توجه قرار می‌گیرد و علاوه بر این در مورد همان بعد زیست‌شناختی انسان یا بُعد بیولوژیك آن نیز، نكته‌هایی دارد كه دانش كلاسیك با آن آشنا نیست.
به عنوان مثال، مسئله بسیار مهمّ «مزاج» در هویت جسمی روانی انسان مطرح است. ممكن است دو نفر با یك بیماری مشخص به حكیم مراجعه كنند، ولی حكیم با توجّه به بررسی مزاج آن دو نفر، دو شیوه متفاوت درمانی را توصیه كند در حالی كه در طبّ كلاسیك این نقص بزرگ وجود دارد كه به طور كلی پروتكل‌های درمانی را برای همه یكسان به كار می‌برند و اگر جایی هم با توجه به وخامت بیماری یا بیماری‌های ضمیمه‌ای دیگر برای دو نفر در یك بیماری اندك تفاوتی در شیوه درمان قائل شوند این تفاوت مربوط به تفاوت هویت جسمی ـ روانی یا مزاجی نیست.
در طبّ سنّتی حدود 80 درصد اقدامات پیشگیرانه و مبتنی بر تدابیر حفظ الصحّه است. تنظیم برنامه خوردنی‌ها و آشامیدنی‌ها، خواب و بیداری، ورزش و فعالیت‌های بدنی، تدبیر سلامت و مناسب‌سازی هوا، دفع مواد زائد از بدن و نگهداری مواد لازم برای بدن و بالاخره مراقبت از حالات روانی مثل شادی و غم، غضب و آرامش و مانند اینها كه تحت عنوان «ستّـه ضروریه» مطرح می‌شود. اساس كار حفظ الصحه است. وانگهی وقتی هم كه پای درمان به میان می‌آید باز هم بخش مهمّی از درمان را تدابیر تغذیه‌ای و مانند آن تشكیل می‌دهد و در مصرف دارو آن همه در حدّ ضرورت ابتدا از داروهای مفرد و سپس از داروی مركب با حداقل تركیب (به لحاظ هشدارهایی كه در طبّ سنّتی راجع به آثار سوء تداخلات دارویی وجود دارد) استفاده می‌كند. البته اگر گاهی مشاهده می‌شود بعضی‌ها با مراجعه به مدعیان طبّ سنّتی هزینه زیادی برای تهیه تعداد زیادی دارو می‌پردازند باید مطمئن بود كه نه درمان پرهزینه و نه استفاده از داروهایی متعدد و نه به جای توصیه‌های حفظ الصحه سریعاً مبادرت ورزیدن به توصیه‌های این گونه درمانی، هیچ كدام مورد تأیید حكمای بزرگ طبّ سنّتی نیست. شاید بعضی‌ها در این گونه رفتارهای به دنبال درآمد بیشتر باشند نه ارائه یك كار عملی مورد تأیید حكمای بزرگ طبّ سنّتی.
یكی دیگر از امتیازات طبّ سنّتی این است كه علاوه بر درمان بیماری‌ها همواره‌، ارتقای كیفیت زندگی را در دستور كار خود دارد. به عنوان مثال حتّی در مورد بیمارانی كه به لحاظ نداشتن امكان هیچ گونه درمان و به اصطلاح بیماران جواب كرده نیز دست روی دست نمی‌گذارند و با تلاش در جهت تعدیل وضعیت مزاجی به گونه‌ای محسوس و مؤثر بار مشكلات بیمار را كم می‌كند و كیفیت زندگی او را بهبود می‌بخشد.
با نگاهی گذرا به كتب طبّ سنّتی (كه حداقل حدود ده هزار عنوان غیرتكراری آن قابل دسترسی در داخل و خارج كشور است و دست كم 13000 عنوان قابل ردیابی است و با مراجعه به متون تاریخی چیزی در حدود 17000 عنوان كه البته برخی از آنها تكراری یا غیرقابل ردیابی و غیرقابل دسترس است) درمی‌یابیم كه اخلاق و رفتار انسانی از آموزه‌های اوّلیه اساتید طب بوده است. چنان كه حكیم گرانقدر میرمحمدحسین عقیلی علوی در كتاب ارزشمند «خلاصـ[ الحكمه» پیش نیاز آموزش پزشكی را نخست فقه، سپس اخلاق و بعد از آن حكمت، منطق، ریاضیات و غیره می‌داند. حكیمان ما با اعتقاد به اینكه شفا به دست خداست و كار آنها تهیه وسیله و مقدمه برای تحقق اراده الهی است سر نسخه‌های خود را با عنوان «هوالشافی» آغاز می‌كردند و در هر حال خودشان را در مقام بندگی نیازمند عنایت پروردگار می‌دانستند كه این خود مقام والایی است.
دکتر محمد مهدی اصفهانی
استاد دانشكده طبّ سنتی
ماهنامه موعود شماره 110
پی‌نوشت‌ها:
1. W.H.O.(2202) -Traditional Medicine Strategy 2002 - 2005.
2. Natutal Medicine.
3. صدوق، كتاب اعتقادات، باب چهل و سوم.
4. Islamie Medicine.
5. الحیا‌ة، ج 1.
6. مفهوم و ویژگی‌های طبّ اسلامی، 1387، اوّلین همایش كشوری میراث پزشكی اسلام و ایران، از نویسنده همین مقاله، دانشگاه علوم پزشكی شهید بهشتی.
7. Biopsyehosocial.

 

دیدگاه شما

افزودن نظر


    • >:o
    • :-[
    • :'(
    • :-(
    • :-D
    • :-*
    • :-)
    • :P
    • :\
    • 8-)
    • ;-)

    معرفی

    دکتر حسین روازاده

    دارای مدرک پزشکی عمومی از دانشگاه تهران به شماره نظام پزشکی 58290

    زبان سایت

    English Arabic French German Turkish Persian

    جستجو گوگل



    در سايت احياي سلامت
    در كل اينترنت

    تبلیغات

    به زودی امکان پذیرش تبلیغات فراهم میگردد.

    سایت رسمی دکتر روازاده , طب سنتی و حجامت و احیای سلامت و درمان مشکلات ناباروری

    مرجع طب سنتی و دارو های گیاهی ، خواص حجامت مورد تایید دکتر روزاده

    خواص حجامت و خواص زالو درمانی , درمان زود انزالی و مشکلات ناباروری مورد تایید دکتر روازاده