ورود به بانک پرسش و پاسخ
بنر
بنر
بنر
سرطان بخش سوم: نمی توان روی سیاره ای بیمار، سالم بود![1](بخش پایانی) چاپ فرستادن به ایمیل

خرس های قطبی دور از تمدن زندگی می کنند. پهنة وسیع یخ و برف که برای بقای آنها لازم است اجازه همسایگی با مناطق توسعه یافتة صنعتی را نمی دهد. با این همه از بین حیوانات روی زمین این خرس های قطبی هستند که توسط مواد شیمیایی سمی آلوده شده اند تا جایی که بر روی سیستم ایمنی و تولید مثل آنها تأثیر گذاشته است. این حیوان بزرگ از فُک ها و ماهی های بزرگ که غذای اینها نیز ماهی های کوچکتر و پلانکتون ها و علف های دریایی هستند، تغذیه می کنند. مواد زائدی که به رودخانه ها می ریزیم، عاقبت به دریا می رسد. بسیاری از این مواد "مقاوم" بوده یعنی تجزیه نمی شوند و جزئی از طبیعت زیستی زمین یا

اقیانوس می شوند. آنها ظرف چند سال به گرد سیاره می چرخند و در قعر اقیانوس جمع می شوند. همچنین اینها وارد بدن هر حیوانی که از آنها تغذیه کند، می شوند. (اینها آلاینده زیستی هستند) و تأثیر عمدة آنها روی بافت های چربی است. دانشمندان آنها را "محلول در چربی" می دانند و بنابراین در چربی حیوان ها دیده می شوند. اول راه خود را به بدن ماهی های کوچک می گشایند و بعد وارد بدن حیواناتی که از این ماهی ها تغذیه می کنند، می شوند. هر چه جانور بزرگتر باشد مقدار "POP[2]" یا مواد آلاینده ارگانیک موجود در بافت چربی آنها بیشتر است. خرس قطبی در قله این زنجیرة غذایی سرتاسر آلوده قرار دارد. پس لزوماً با بیشترین آلودگی زیست محیطی مواجه هستند. گونه ای دیگر از پستانداران نیز وجود دارد که قله زنجیرة غذایی خود قرار دارد و حتی کمتر از خرس های قطبی در برابر آلاینده ها محافظت شده است و آن انسان است.

 

دانیل ریچارد، رئیس بخش فرانسوی بزرگترین گروه زیست محیطی دنیا یا سازمان حیات وحش (WWF)، است. او عاشق طبیعت است. دوازده سال در کمارگو و در کنار ناحیه ای محافظت شده زندگی کرده است. هنگامی که سازمان جهانی حیات وحش در سال 2004 پژوهش غیر معمول خود را در زمینه اندازه گیری مقدار سموم شیمیایی که مردم در بدن خود حمل می کنند، مطرح کرد. وی داوطلب شرکت در آن طرح به عنوان نمونه پژوهشی شد. او با حیرت متوجه شد که بدن او تقریباً نیمی (42 روی 109) از مواد سمی که در بدن خرس قطبی یافت می شود را در خود دارد. چرا؟ وی می گوید: چون من گوشتخوارم. در همین پژوهش همچنین سی و نه عضو پارلمان اروپا و چهارده وزیر از کشورهای اروپایی مورد آزمایش قرار گرفتند. همة آنها حامل مقادیر قابل توجهی آلاینده های سمی بودند. سیزده نوع مادة شیمیایی (ترکیبات فتالیت ها و پرفلورو) مرتباً در بدن اعضای پارلمان اروپا شناسایی شد. همینطور در مورد وزرا، مقادیر مشابهی از مواد یافت شده در دیگر افراد، یافته شد، از جمله بیست و پنج مادة شیمیایی: یک ماده التهاب زا، دو ماده آفت کش و بیست و دو مادة خطرناک PCB (پلی کلرین بی فنیل). این آلودگی محدود به سناتورها و وزیران نیست. در آمریکا مرکز کنترل بیماری، 148 ماده شیمیایی سمی را در خون و ادرار آمریکایی ها شناسایی کرده اند.

همانند جهشی که در مصرف شکر به وجود آمد و باعث بهم خوردن نسبت امگا-6 به امگا-3 شد، بحرانی بودن و فوریت توجه به مواد سمی موجود در محیط زیست و بدن ما پدیده ای جدید است. این پدیده نیز پس از جنگ جهانی دوم بوجود آمده است. تولید سالانة مواد شیمیایی مصنوعی از یک میلیون تن در سال 1930 به 200 میلیون تن در حال حاضر رسیده است.

وقتی برای اولین بار در سال 1979 مقالة دکتر لی دیویس، همه گیرشناس جوان، چاپ شد، او را حیوان بی صاحب نامیدند. او با شهامت عنوان مقاله را که در مجلة Science چاپ شد "سرطان و تولید مواد شیمیایی صنعتی" گذاشته بود. این موضوعی بود که هیچکس حاضر به تحمل آن نبود و تهدیدی برای تولید کنندگان به شمار می رفت. اما او مقاومت نمود. پس از چاپ تعداد دیگری مقاله و دو کتاب که دنیا را تحت تأثیر قرار دادند، بالاخره از خانم دیویس در سال 2005 خواستند اولین مرکز سرطان شناسی زیست محیطی را که در دانشگاه پیتزبورگ ساخته شده بود، راه اندازی کند. امروز ارتباط بین سرطان و محیط زیست به ندرت مورد شک واقع می شود.

آژانس پژوهشی سرطان سازمان بهداشت جهانی (IARC)، لیستی را نگهداری می کند که در آن مواد آلایندة محیط زیست درج شده است. در سی سال گذشته، 900 ماده مورد آزمایش واقع شده است (از بیش از صد هزار ماده که از سال 1940 توسط بخش صنعت به صورت پسماند در محیط رها شده، این مواد سالانه به چندین میلیون تن بالغ می شوند). در بین 900 مادة ثبت شده در آژانس فوق که معمولاً توسط سازمان های دولتی، مجامع پزشکی و یا اتحادیه ها به ثبت می رسند، تنها یکی به عنوان غیر سرطانزا تلقی می شود. نود و پنج ماده به عنوان "سرطانزا" شناخته شده اند (یعنی مطالعات و پژوهش های همه گیرشناسی کافی روی حیوانات برای تعیین اثر و علت آنها انجام شده است). سیصد و هفت مورد "احتمالاً" و یا "ممکن" است سرطانزا باشند (یعنی آزمون روی حیوان انجام شده لیکن روی انسان انجام نشده است و یا مدارک مستدل بر سمی بودن آنها نیست، بلکه فقط تأثیر آنها به قدر کافی مطالعه نشده است، که غالباً به دلیل نبود منابع مالی کافی بوده است).

در مواردی از این مواد بطور گسترده استفاده می شود، مثل بنزن که ماده ای سرطانزا در گازوئیل، برخی مواد پلاستیکی، چسب ها، بعضی از روغن های روان ساز، رنگ ها، مواد شوینده و آفت کش ها یافت می شود. دفاعی که اهالی صنعت می کنند این است که می گویند مقدار مواجه بشر با این آلاینده های سمّی یک صدم حیوانات است. دکتر ساندرا اشتاین گرابر، متخصص محیط زیست با یک محاسبه جزیی این استدلال را رد می کند: در سال 1995، برنامه سمّ شناسی ملی، 400 ماده شیمیایی را روی حیوانات آزمود. این تعداد تحت عنوان "نمونه نماینده" از هفتاد و پنج هزار ماده شیمیایی موجود در آن زمان بود. پژوهشگران نتیجه گرفتند که پنج تا ده درصد این مواد آلاینده برای انسان مضر هستند. پنج تا ده درصد، یعنی ما بطور متوسط در معرض 3750 تا 7500 آلاینده قرار داریم. بنابراین وقتی می گویند که این یک صدم دوز سمّی حیوانات است نباید باور کنیم. در مجموع، کل تأثیرات سمّی آنها به سی و هفت تا هفتاد و پنج برابر مقداری که برای حیوانات برآورد شده، می رسد. در اروپا گروه زیادی از پزشکان، پژوهشگران و سازمان های زیست محیطی به همین نتیجه رسیده اند. آنان همگی سند "جلب نظر پاریس" را امضا کرده اند. این سند در نشستی که توسط دکتر دومینیک بل پوم، پروفسور سرطان شناس بیمارستان ژرژ پمپیدو برگزار شد به امضا رسید. این سند فراخوانی برای بکار گیری اصول پیشگیری برای تولید ماده شیمیایی جدید قبل از اینکه وارد بازار شود، است. در این سند آمده است که قانون گذاری برای مواد شیمیایی مانند بسیاری چیزهای دیگر زندگی است. بسیار بهتر است که اکنون عمل کنیم و محفوظ بمانیم تا اینکه بعداً تأسف بخوریم که برای محافظت از خود بقدر کافی تلاش نکردیم. این اصلی است که بیشتر ما هر روزه در مورد خود و کودکانمان بکار می گیریم. اما تاکنون برای مواد شیمیایی چنین نکرده ایم.

مواد سرطانزا معمولاً در چربی جمع می شوند. مثل موادی که در دود سیگار هستند و یکی از آنها ماده افزودنی فوق العاده سمی بنزوپیرین است که یکی از خطرناک ترین سموم شناخته شده است. سرطان هایی که در پنجاه سال گذشته در غرب شیوع داشته اند عبارتند از: پستان، تخمدان، پروستات، روده بزرگ، کولون و سیستم لنفاوی. اینها سرطانهای ارگانهایی هستند که یا حاوی بافت چربی اند یا محصور در چربی.

برخی از این سرطان ها به هورمون هایی که در بدن ما گردش می کنند حساس هستند، لذا به آنها وابسته به هورمون می گویند. به این علت است که در درمان آنها از ضدهورمون استفاده می شود، مثل تاموکسیفن برای سرطان پستان یا آنتی اندروژن برای سرطان پروستات. هورمون ها چگونه به رشد سرطان کمک می کنند؟ این کار با اتصال به گیرنده های معین در سطح سلولها رخ می دهد، که همانند کلید انداختن برای باز کردن قفل در می باشد. اگر سلولهای مذکور سرطانی باشند، مثل هورمونها مجموعه ای از زنجیره واکنش را بوجود می آورند، که رشد تخریبی آنها را جرقه می زند.

تعدادی از آلاینده های محیط زیست "مغشوش کننده هورمونها" هستند. یعنی ساختار آنها شبیه یکی از هورمونهای انسانی است، بنابراین می توانند وارد گیرنده شوند و آنها را بطور غیر طبیعی فعال کنند. چند تایی از آنها شبیه استروژن هستند. لی دیویس، آنها را "زینو استروژن" نامیده است (زینو مشتق از Xenos) یونانی به معنی غریبه است). اینها از طریق علف ها و آفت کش ها خود را به چربی دام ها می چسبانند. برخی از زینواستروژن ها از مواد پلاستیک می آیند و بعضی دیگر از طریق پس مانده های صنعتی، که همه روزه در معرض آنها هستیم. آنها حتی بطور وسیعی در لوازم آرایش و هر محصول خانگی یافت می شوند.

در دپارتمان همه گیر شناسی هاروارد، در پژوهشی دوازده ساله 91000 پرستار مورد مطالعه قرار گرفتند. این پژوهش نشان داد در زنان (قبل از یائسگی) و آنهایی که در روز بیش از یک وعده گوشت می خورند ریسک سرطان پستان در آنها دو برابر کسانی است که سه بار در هفته گوشت مصرف می کنند. بنابراین ریسک سرطان پستان را می توان با کم کردن مصرف گوشت قرمز به نصف کاهش داد. مؤسسه پژوهشی سرطان و تغذیه اروپا (EPIC) در پژوهشی اساسی از 470000 نفر از ده کشور مختلف، در مورد سرطان روده بزرگ نیز به همان نتیجه رسید: ریسک این سرطان برای کسانی که مقدار زیادی گوشت قرمز در روز مصرف کنند دو برابر کسانی است که خود را محدود به مصرف 20 گرم در روز گوشت قرمز کرده اند. با مصرف منظم ماهی که غنی از امگا-3 می باشد، ریسک این سرطان پنجاه درصد کاهش می یابد.

هنوز نمی دانیم ریسک خوردن گوشت قرمز مربوط به چربی ذخیره شده در آن و یا آلاینده های گوشت می باشد، چرا که ترکیبات بکار رفته برای انبار کردن آنها نیز موادی سرطانزا می باشند. پلاستیک های زینواستروژنیک که برای بسته بندی و نگهداری گوشت بکار می رود، موضوع را پیچیده تر می کنند و البته طرز پختن گوشت نیز باید به حساب آید. مثلاً مولکولهایی که آمین های هتروسایکلیک خوانده می شوند، هنگام کباب کردن گوشت روی باربکیو بوجود می آیند. این احتمال هم هست که کسانی که زیاد گوشت مصرف     می کنند غذاهای ضد سرطان دیگر مثل سبزی ها را مصرف نمی کنند.

آنچه بطور مشخص می دانیم این است که گوشت و فروآورده های لبنی (همینطور ماهی بزرگ در قلّه زنجیرة غذایی) علت نود درصد آلودگی ها در انسان هستند. این آلاینده ها دیوکسین، PCB ها و بعضی آفت کش ها که در محیط زیست وجود دارند را شامل می شود، حتی اگر سالها هم ممنوع باشند. همچنین واضح است که  سبزی ها بطور کلی حاوی یکصدم آلاینده ها در مقایسه با گوشت هستند و اینکه شیر ارگانیک از شیر معمولی کمتر آلوده است.

آفت کش ها منبع اصلی مواد سمّی محیط زیست هستند، امریکا بزرگترین مصرف کننده آفت کش است، ژاپن در مقام دوم و فرانسه سوم است. یکبار دیگر خاطر نشان می کنیم که این فراورده ها قبل از 1930 وجود نداشتند.

اتحادیه اروپا تولید کننده اصلی آفت کش ها در جهان است و هفتاد و دو درصد این فراورده در اروپا مصرف   می شود. محدودیتی برای مصرف آنها در کشاورزی و صنعت وجود ندارد. برآورد شده است که هشتاد تا نود درصد مردم در معرض سه تا چهار نوع آفت کش قرار دارند.

همانند د.د.ت در چهل سال پیش، اترازین آفت کشی است که دارای صرفه اقتصادی است و برای مدتها فکر   می کردند درصد آلایندگی آن برای محیط زیست و انسان "قابل قبول" است. اما اترازین هم زینواستروژنی قوی است و پس از آلوده کردن رودخانه ها باعث تغییر جنسیت قورباغه می شود. تنها در سال 2003 و پس از بحث و جدل های بیشمار بین دانشمندان و اهالی صنعت، اترازین در فرانسه و سپس در سال 2006 در تمام اروپا ممنوع شد. این ماده از سال 1962 و بیش از 40 سال بطور گسترده در اروپا و امریکا مصرف شده است.

تعداد قابل توجهی از تومورهای مغزی از جمله تومور خود من، به زینواستروژن حساس اند. پژوهش های اخیر نشان داده است که کارگران مزرعه ای که بطور منظم در معرض آفت کش ها و قارچ کش ها قرار دارند دارای ریسک تومور مغزی بالایی هستند.

بین سالهای 1963 تا 1970 من در مزرعه ذرت که در آن اترازین مصرف می کردند و خانه ما را در نرماندی احاطه کرده بود، بازی می کردم. در تمام زندگیم تا روزی که سرطان را در مغزم کشف کردم، شیر، تخم مرغ، ماست و گوشت دام هایی که با ذرت حاوی آفت کش تغذیه شده بودند، استفاده می کردم. سیب پوست نکنده می خوردم که قبل از اینکه به سوپر مارکت برسد 18 بار با آفت کش اسپری شده بود. از آب شیری مصرف می کردم که از رودخانه آلوده تهیه می شد. (اترازین را بسیاری از تصفیه خانه ها حذف می کردند). دو دختر خاله من که سرطان سینه گرفتند، در همان مزرعه بازی می کردند و همان غذاها و همان آب را استفاده می کردند. هیچگاه نقش اترازین و دیگر محصولات شیمیایی کشاورزی را که ممکن است در روند ابتلا به سرطان در ما نقش داشته باشند، درک نخواهیم کرد. درست است که بسیاری از کودکان این منطقه مریض نشده اند، اما چگونه خطر این آفت کش را "قابل قبول" بدانیم؟

و غذاهای ارگانیک

واشنگتن یکی از زیباترین ایالت های امریکا، در شمال غربی این کشور و بین ساحل پاسیفیک و رشته کوهها واقع شده است. همانگونه که اغلب اتفاق می افتد، در جاهایی که زیبایی طبیعت غوغا می کند، مردم آن مناطق نیز پیشرفته هستند. تعاونی ها و سوپر مارکت های عرضه کننده مواد غذایی ارگانیک بوفور در سیاتل وجود دارند با کودهای طبیعی پرورش یافته و برای دفع آفات در آنها از آفت کش های شیمیایی استفاده نشده است. باری، از غذاهای ارگانیک انتقاد می شود، که گران هستند و گاهی آلودگی آفت کش های مزارع کناری در آنها وجود دارد. آیا این غذاها واقعاً کمتر آلوده اند؟

دکتر سینتیا کرل، از دانشگاه واشنگتن، می پرسد، آیا غذاهای ارگانیک که دوستانش به فرزندان خود می دهند واقعاً سالم تر است؟ او موفق می شود پژوهشی را با شرکت چهل و دو کودک در سنین بین دو تا پنج ساله، که نزدیک یکی از این سوپر مارکت ها یا تعاونی های ارگانیک ساکن اند ترتیب دهد. پدر و مادرها بایستی برای سه روز دقیقاً می نوشتند که چه خوراک و نوشابه ای به کودک خود داده اند. رژیم این بچه ها در صورتیکه هفتاد و پنج درصد غذای مصرفی این برچسب را نداشت، رژیم آنها عادی بحساب می آمد. بعد از آن، دکتر کرل، آفت کش ارگانوکلرین را در ادرار بچه ها ردیابی کرد و آنرا اندازه گیری کرد (این آفت کش فراوان ترین آفت کش است)، وی دریافت که سطح این آفت کش در بچه های "ارگانیک" بطور محسوسی زیر حداقل تعیین شده توسط آژانس حفظ محیط زیست است. همچنین این مقدار یک ششم کودکان "عادی" بود. در کودکان عادی، سطح این آفت کش چهار برابر حد مجاز بود. واضح است که غذاهای ارگانیک اختلاف مهمی را بوجود می آورند و سطح سم آنها بطور اساسی پایین تر است.

نیویورک تایمز گزارش داد که عکس العمل نسبت به پژوهش کرل جانبدارانه بوده است. دکتر کلورفلد متخصص تغذیه از دانشگاه ایالتی وین (Wayne) در دیترویت می گوید، دلیل واضحی برای تأثیر این مقدار آفت کش بر سلامتی در دست نیست، نمی گویم احتمال آلودگی وجود ندارد، اما باید واقعگرا باشیم و از این مسئله ناراحت نشویم. من بر اساس این پژوهش عادت غذایی خود و خانواده ام را تغییر نمی دهم.

بهرحال کارشناسانی هستند که موارد را طور دیگری می بینند. دکتر جان وارگو از دانشکده پژوهش های زیست محیطی دانشگاه ییل، سالها شاهد تأثیر تغییرات زیست محیطی روی سلامت کودکان بوده است. واکنش او درست برعکس است: "این پژوهش ارزش غذاهای ارگانیک را نشان می دهد و اینکه با استفاده از آنها کودکان در معرض آلودگی کمتری هستند. اهالی صنعت می گویند: فردی را پیدا کنید که فوت کرده باشد. من نمی خواهم آنها به این نحو با زندگی کودکانمان قمار کنند".

بعدها پژوهش دیگری از همان دانشگاه یافته های پژوهش اولی را تأیید کرد. بیست و سه کودک چندین روز غذای عادی دریافت کردند و مورد آزمایش قرار گرفتند. ادرار آنها دارای آفت کش بود. سپس به آنها فقط غذای ارگانیک دادند. ظرف چند روز آفت کش از ادرار آنها محو شد. هنگامی که دوباره به آنها غذای معمولی دادند سطح مزبور بسرعت به حالت قبل بازگشت.

فرض کنید ماده ای هست که شما می توانید به آسانی آن را روی استیک یا میوه یا لیوانی شیر بپاشید. حال اگر تغییر رنگ دهد نشان دهنده وجود آفت کش در آن غذاست. صنایع غذایی بایستی یک شبه چنان ریشه ای تغییر کند که مواد مشکوکی را که از سال 1940 روانه بازار کرده است را معرفی کند. اما این مواد سمّی، بی بو، بی رنگ و بدون مزه هستند. آیا فقط به این علت که پنهان اند "قابل قبول اند"؟ آیا این مسئله تنها مربوط به کسانی است که با سرطان دست و پنجه نرم می کنند؟

چه موقع همه گیر شناسان "مطمئن" خواهند بود...

امروزه با وسیع شدن قلمرو "فعالان" سبز، فعالیت در حوزه پژوهش در زمینه ارتباط بین سرطان و محیط زیست فعال و قانونی است. پزشکان Inserm، شورای پژوهش پزشکی فرانسه، در سال 2005، براساس اطلاعات بدست آمده، هشدار دادند:" ثابت شده است که مواجهه با آلاینده های محیطی علت بخش اعظم سرطانها می باشد." تنباکو علت سی درصد سرطان هاست. برای بقیه توضیح رسمی وجود ندارد. سرطان معمولاً بین پنج تا چهل سال طول می کشد تا بروز کند. اغلب پژوهش های علمی موجود، روی حیواناتی که عمر بسیار کمتری دارند، انجام شده است. برخی اعضای جامعه علمی، استدلال می کنند که پژوهش روی حیوانات بطور دقیق ثابت نمی کند که بگوییم سرطان در انسان نیز مربوط به محیط زیست است.

در سال 2002، قربانیان سرطان پستان در ویکتوریای کانادا، گرد هم آمدند و در آن کنفرانس کارشناسان همه گیر شناسی و بیولوژی شرکت کردند. دکتر آنی ساسکو، دیدگاه خود را تشریح کرد و در نتیجه بیست و پنج سال کار در سطح بین المللی را ارائه داد. در مقابل این همه زن، که منتظر توضیحی در مورد بیماریشان بودند، چنین نتیجه گیری نمود: گرچه اطلاعات پنجاه سال گذشته، ارتباط بین سرطان و محیط زیست را اعلام      می کند، اما هنوز دلیل قطعی برای این ارتباط نداریم. یکی از حاضران میکروفون را گرفت و گفت: اگر از قبل کاری نکنیم و منتظر شویم تا همه گیر شناسان در این رابطه به اطمینان برسند، همگی خواهیم مرد. و آنی ساسکو با او موافق بود.

موانع بر سر راه تغییر

در سال 1950، هشتاد درصد مردان غربی تنباکو مصرف می کردند. این عادت حتی توسط پزشکان بی ضرر تلقی می شد. در مجله های پزشکی آگهی سیگارهای وینستون و ماربارو وجود داشت. اوارتز گراهام و ریچارد دال، پزشکان دانشگاه آکسفورد، که خود نیز مانند بسیاری دیگر از پزشکان، سیگاری بودند، که تنباکو عامل مستقیم افزایش سریع سرطان ریه می باشد. مردانی که یک بسته در روز سیگار می کشیدند، ریسک سرطان آنها سی درصد بیشتر بود.

بیست و دو سال طول کشید تا دولت انگلیس اولین واکنش را نسبت به تنباکو نشان داد. امروزه نیز تولید، مصرف و صادرات سیگار در همه جا قانونی است.

ارتباط بین چربی حیوانی و سرطان که بسیار غنی از امگا-6 و پر از مواد شیمیایی سمی است، حتی به اندازه سیگار نیز هشدار دهنده نیست. افزایش ریسک سرطان ناشی از این مواد برای سیگاری ها، بیست تا سی برابر است. ازدیاد ریسک حاصل از مصرف نامتعادل و سمّیت چربی های حیوانی بین یک و نیم تا هشت است (بسته به نوع پژوهش و مقدار مواجهه). اما این مقدار در بحث بیماریهایی که زندگی را تهدید می کنند، ناچیز نیست.

همانند تنباکو دلایل اقتصادی قوی برای ناآگاهی مردم وجود دارد. بسیاری از سیاستمداران باور دارند که آفت کش ها تولید محصولات را زیاد می کنند، گرچه شواهد اندکی برای این ادعا وجود دارد. بعضی استدلال می کنند که بکار گیری مواد شیمیایی در کشاورزی سنتی، فعالیتهای اقتصادی و بدست آوردن کار در مزارع را تضمین می کند و همچنین صنایع شیمیایی را سرپا نگه می دارد. هرگونه تغییری در روش کشاورزی که سلامت انسان و طبیعت را تحت تأثیر قرار دهد فوراً سرنگون می شود، بنابراین باید قوانین موجود را تغییر دهیم. پس چنین تغییراتی نیاز به روشهای علمی برای پشتیبانی از کشاورزی ارگانیک دارد. این تغییر هم مانند تنباکو سود اقتصادی اش همانند کم شدن هزینه های درمانی در دراز مدت اتفاق می افتد. دیگر تغییرات مثل کیفیت آب و سلامتی کودکان، زودتر قابل دسترسی هستند.

در رابطه با واقعه گرم شدن زمین، با عنوان حقایق ناراحت کننده، ال گور (معاون رئیس جمهور امریکا) می گوید:" مشکل است به فردی چیزی را بفهمانیم، وقتی که درآمد او وابسته به نفهمیدن او باشد." نمی توانیم از سیاستمداران و اهالی صنعت انتظار داشته باشیم که در این باره تدابیر سختی اتخاذ کنند. زنی که در کنفرانس ویکتوریا، میکروفون را به دست گرفت و آن گفته ها را بر زبان آورد، راست می گفت: اگر صبر کنیم، تا همه گیر شناسان "مطمئن" شوند، ممکن است قبل از کسب اطمینان آنها، بمیریم. از سوی دیگر ما توان این را داریم که هشدارها را خودمان بکار ببریم. می توانیم چیزی را که مصرف می کنیم انتخاب کنیم. وقتی فراورده های ارگانیک در فروشگاه نزدیکمان وجود ندارد، می توانیم آنرا سفارش دهیم و وقتی بسیاری از ما متقاضی این نوع کالا باشیم، قیمت ها کاهش می یابند. مانند بسیاری از بازارهای امریکا که اجناس ارگانیک همپای کالاهای سنتی وجود دارند.

سه اصل سمّ زدایی

سیگاری ها هنگامی که سیگار را ترک می کنند، ریسک سرطان آنها بسرعت پایین می آید. اگر ما کمک کنیم رشد سرطان در بدن ما متوقف شود، مکانیزم طبیعی کنترل سرطان فعال شده و با دخالت آن انتشار سرطان نیز تحت کنترل در می آید.

برای محافظت از خود در برابر سرطان می توانیم تماس خود را با فاکتورهای سمّی محیط زیست محدود کنیم. در میان آنچه تاکنون مشخص شده و یا بشدت مشکوک اند من سه عامل که بنظرم بیشترین درگیری و راحت ترین تغییر را دارند انتخاب کرده ام:

1-    مصرف زیاد شکر و آرد سفید که التهاب ایجاد می کند و باعث رشد سلول از طریق انسولین و شبه انسولین می شود.

2-    مصرف زیاد امگا-6 موجود در مارگارین و روغن های گیاهی (شامل چربی های ترانس)، چربی حیوانی (گوشت، فراورده های شیری و تخم مرغ) که با روشهای کشاورزی بعد از جنگ جهانی دوم بعمل آمدند و دارای عدم تعادل در ترکیب هستند.

3-    تماس با آلاینده های محیط زیست که از سال 1942 وارد زندگی شده اند و در چربی حیوانی جمع می شوند. دو تای اول تا حد زیادی سبب بروز التهاب و ایجاد سرطان بحساب می آیند. پس اولین قدم سمّ زدایی، مصرف بسیار اندک شکر، آرد سفید، چربی حیوانی و کاهش هرچه بیشتر غذاهای غیر ارگانیک می باشد. غذاهای غیر ارگانیک را لازم نیست بطور کامل حذف کنیم اما آنها نباید به عنوان منبع اصلی تغذیه ما باشند، بسیار لازم است که منابع اصلی تغذیه ما مثل سبزیجات، پروتئین ها و کربوهیدرات ها کاملاً ارگانیک و طبیعی باشد.

" هرچه بر سر زمین آید بر سر فرزندان زمین آید"

اگر ما روش تغذیه متعادل ارگانیک را اختیار کنیم، نه تنها به سم زدایی بدن کمک کرده ایم، بلکه به بازیابی تعادل سیاره نیز یاری رسانده ایم. گزارش سازمان ملل در سال 2006، درباره غذا و کشاورزی      می گوید، روش فعلی پرورش دام برای مصرف انسان یکی از علل گرم شدن زمین است. تأثیر دامداری با اثر گلخانه ای حتی بیشتر از حمل و نقل است. روش دامپروری عامل 65 درصد تولید اکسیدنیتروز است، گازی که 296 بار بیشتر از دی اکسید کربن باعث گرم شدن زمین می شود. متان حاصل از هضم ناقص ذرت توسط گاوها، بیست و سه برابر اکسید کربن باعث گرمی زمین می شود. سی و هفت درصد متان جهان از دام هاست. یک سوم زمین قابل کشت به ذرت و سویا برای خوراک دام اختصاص یافته است. از آنجا که این مقدار هنوز تکاپوی مصرف را نمی کند، جنگل ها را از بین می برند و در نتیجه جذب دی اکسید کربن زمین کاهش می یابد. گزارش سازمان ملل همچنین می گوید دامپروری جزو فعالیتهایی است که بیش از همه، منابع آب را آلوده می کند و این بعلت ورود حجم عظیمی از کودهای شیمیایی، آفت کش ها و سرگین دام ها به رودخانه ها و نهرهاست.

هندی ها بطور متوسط در سال پنج کیلو گرم گوشت مصرف می کنند و سالمتر از غربی های همسن خود هستند. برای امریکایی ها، این مقدار صد و بیست و سه کیلوگرم است و یا بیست و پنج برابر هندی ها، مدل تولید و مصرف فراورده های گوشتی ما سیاره را نابود می کند. همه چیز گواهی می دهند که اینها بطور همزمان باعث نابودی بشر می شوند.

در پایان هر روز آنچه را که باعث شادی من شده است، در دفتر خاطرات خودم می نویسم. معمولاً نکات ساده ای از کار در می آید. از اینکه فقط سبزی، دانه ها و میوه مصرف کرده ام و اندکی هم نان چند غله، خوشحال می شوم. به این نکته نیز توجه کرده ام که تمام روز سبکتر و هوشیارتر بوده ام. خوشحالم که وزن کمتری را به سیاره ای که مرا بر روی خود حمل می کند تحمیل می کنم.

ماکیل لرنر، پس از بیست سال جستجو و کنکاش در بیماران سرطانی، بسیاری از افراد سی تا چهل ساله را دیده است که در برنامه های او شرکت نداشته اند. البته امروزه نیز این برنامه ادامه دارد، اما مایکل بیشترین سعی خود را برای حفظ محیط زیست متمرکز کرده است. او تلاش می کند با ریشه یابی مسئله جلوی بیماری را بگیرد. وی وضعیت موجود را با جمله ساده ای بیان می کند "روی سیاره ای بیمار نمی توانیم سالم زندگی کنیم".

در سال 1854 رئیس قبیله Puget Sound Suquamish در سیاتل بطور رسمی این شهر را به ایالات متحده تحویل داد. او در نطقی نافذ به سفید پوستان ساکن آنجا، که یک قرن بعد این سخنان سرلوحه تلاشهای زیست محیطی قرار گرفت، این چنین عنوان کرد:

به کودکانتان چیزی را بیاموزید که ما به کودکانمان یاد دادیم و آن اینکه، زمین مادر ماست. هر چه بر سر زمین آید بر سر فرزندان زمین آمده است. اگر انسان روی زمین تف کند به خود تف کرده است.

ما می دانیم: که زمین مال انسان نیست، انسان مال زمین است. آری، ما می دانیم. همه چیز مانند خون یک فامیل به هم وابسته است، همه بهم وابسته است.

 


[1] . از این سموم که بر طرف بوستان بگذشت                                                عجب که بوی گلی هست و رنگ نسترنی "حافظ"

[2] . Persistent organic pollutants

 

دیدگاه شما

افزودن نظر


    • >:o
    • :-[
    • :'(
    • :-(
    • :-D
    • :-*
    • :-)
    • :P
    • :\
    • 8-)
    • ;-)

    معرفی

    دکتر حسین روازاده

    دارای مدرک پزشکی عمومی از دانشگاه تهران به شماره نظام پزشکی 58290

    زبان سایت

    English Arabic French German Turkish Persian

    جستجو گوگل



    در سايت احياي سلامت
    در كل اينترنت

    تبلیغات

    به زودی امکان پذیرش تبلیغات فراهم میگردد.

    سایت رسمی دکتر روازاده , طب سنتی و حجامت و احیای سلامت و درمان مشکلات ناباروری

    مرجع طب سنتی و دارو های گیاهی ، خواص حجامت مورد تایید دکتر روزاده

    خواص حجامت و خواص زالو درمانی , درمان زود انزالی و مشکلات ناباروری مورد تایید دکتر روازاده