سدر(قسمت آخر) چاپ

تحقیق در کتاب تحفه المؤمنین

یک محقق که درباره گیاهان دارویی تحقیق می کند وقتی که از همه جا و همه تجسسات خود در کتاب ها مأیوس می شود به کتاب ها، منابع و اسناد طب قدیم مراجعه می کند، زیرا ریشه طب، گیاه شناسی و درمان بیماری ها به وسیله منابع طبیعی در کتب طب قدیم است و خوشبختانه یکی از منابع ارزنده معتبر و مستند در طب و گیاهان دارویی ایران

و جهان، کتاب تحفه المؤمنین معروف به تحفه حکیم مؤمن است که از چهارصد سال پیش تاکنون نه تنها مورد استناد محققان ایران و کشورهای اسلامی بوده بلکه محققان اروپا نیز در موارد لزوم همیشه به آن مراجعه می کرده اند، چنان که در حدود سی سال پیش تعدادی از مقامات عالی رتبه اروپایی که محقق در علوم، به ویژه علوم پزشکی بوده اند به ایران آمدند و از دانشگاه تهران بازدید کردند؛ رئیس وقت دانشگاه تهران طی تشریفاتی یک جلد کتاب تحفه المؤمنین به آن ها اهدا کرد و همین مطلب ارزش و اهمیت کتاب تحفه را می رساند.

 

تشخیص بنده از پنجاه سال پیش تاکنون این بوده هر موقع به مشکلی درباره گیاهان دارویی بر می خورم که در منابع اروپایی حل نمی شد به کتاب تحفه مراجعه می کردم و اکنون هم برای بررسی خواص درمانی سدر به این کتاب رجوع کردم. متأسفانه در فهرست ردیف حرف ((سین))، کلمه سدر وجود نداشت ولی من از نبودن این کلمه در حرف ((سین)) مأیوس نشدم زیرا بسیاری از کلمات و لغات در گیاهان دارویی وجود دارد که دارای چند لفظ هستند و ممکن است این کلمه (سدر) با الفاظ دیگری در تحفه شرح داده شده باشد، چنان که سیر خوراکی با کلمه ثوم که عربی آن است شرح داده شده است.

من سه روز تمام از صبح تا شام، تمام کتاب تحفه را ورق به ورق با دقت خواندم تا اینکه در سه جا کلمه سدر را در موارد مختلف یافتم.

یکی در صفحه 226 در کلمه کُنار چنین نوشته است: ((کُنار اسم فارسی نبق است و به لغت مازندران اسم درخت نیم است)) و چنان که در کتاب لغت برهان قاطع مندرج است، کنار درخت سدر است.

و دیگری در صفحه 254 در کلمه نبق که درباره آن چنین می نویسد: ((نبق بار درخت سدر است)). چون دیگر در مفردات چیزی درباره سدر وجود نداشت در مرکّبات جست و جو کردم و در صفحه 361 در خضاب که داروهایی هستند که موی سفید را سیاه می کنند، خضابی از محمدبن زکریای رازی درج شده که تا یک ماه اثر آن باقی می ماند و فرمول آن چنین است: ((برگ سدر، مازو، آمله، خبث الحدید، وسمه، دانه خرمای سوخته، زاج سیاه، پوست انار، راسخت، نوشادر، هلیله سیاه هر کدام 5 مثقال در یک رطل سرکه و مثل او روغن زیتون بجوشانند تا سرکه سوخته و روغن نیز و یک به نصف رسد پس صاف نموده استعمال نماید)).

منبع مطلب:مجموعه آثار دکترمصطفوی کاشانی جلد دوم